سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پسر مقدس

می روم... چهارشنبه 87/3/15 ساعت 1:4 عصر

با غم آمدم با غم می روم...

با تو آمدم بی تو می روم...

می روم شاید بتوانم سکوت تلخ زندگی را به فراموشی سپارم...

تمام وجودم تمام احساسم درون گردابی از سکوت غرق شده است...

تو بمان...بی من...بی من تنها...

سراسر وجودم چون زمستان سرد و عریان است...

سراسر من به تو ختم می شود...

تمام نوشته هایم...خاطراتم...همه تو...فقط تو...

بی تو رفتن دشوار و سخت و مرگ... است

از تمام خاطراتم...از تمام تو...فقط تنهایی همسفرم گشته...

می روم تنها شاید...


نوشته شده توسط: رعد سیاه


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
36178


:: بازدیدهای امروز ::
10


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

پسر مقدس

:: لینک به وبلاگ ::

پسر مقدس


:: آرشیو ::

سری اول
سری دوم
سری سوم
پاییز 1387
بهار 1387
دی 1387
مهر 1387



:: لوگوی دوستان من ::




:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::


:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو